۰

اپوزیسیون تازه، چالش های کهنه

پنجشنبه ۱۰ میزان ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۱۰
اپوزیسیون تازه، چالش های کهنه

نخستین اپوزیسیون حکومت وحدت ملی، تحت رهبری عبداللطیف پدرام، اعلام وجود کرد.
عبداللطیف پدرام در مراسم اعلام وجود این اپوزیسیون در کابل گفت: دولت کنونی مشروعیت ندارد.
وی افزود که براساس قانون اساسی، کسی رییس جمهور می شود که نتیجه رای مردم باشد.
رهبر گروه اپوزیسیون تاکید کرد:«شاهد هستیم، روزی که آقای نورستانی نتایج را اعلام می کرد، گفت با وجود کوشش های گسترده برای بررسی آرای پاک از ناپاک موفق نشدیم آرای باطل را از غیر باطل تفکیک کنیم و آمار درست هم نداریم.»
پدرام گفت: اکنون سؤال این است که وقتی رییس کمیسیون انتخابات به صراحت می گوید، نتوانستیم آرا را تفتیش کنیم، چگونه ممکن است براساس اینچنین آرای ناسنجیده و دروغ، نتیجه انتخابات اعلام شود؟
وی در ادامه گفت:«من درباره مسائلی صحبت می کنم که پیامد آن برای مردم دردناک است، جریانی باطل نمی تواند حکومتی درست ایجاد کند و این بزرگترین ضربه به ملت افغانستان است.»
پدرام تاکید کرد با وجود بی عدالتی ها، قوم گرایی ها و تعصبات، حکومت وحدت ملی چه معنا دارد؟
او با بیان اینکه بحث ما عدالت است، گفت: مساله قومی مهم ترین مشکل است. باید صریح حرف بزنیم و بی عدالتی ها را انگشت نما کنیم، این تنها راه حل یکی شدن است.
کارشناسان می گویند برای کسی مانند عبداللطیف پدرام که طی این سال ها، همواره راه خودش را رفته و با هیچ کاروان و جریان سیاسی دیگری همراه نشده است، انتخاب رهبری جریان اپوزیسیون در برابر دولتی که با جذب نیروهای درون و بیرون از قدرت، مدعی است دیگر نیازی به اپوزیسیون نیست و «افغانستان نیاز به اپوزیسیون ندارد» انتخاب دقیق و هوشمندانه ای به حساب می آید.
هرگز انتظار نمی رود که دولت تازه به اندازه ای جامع و فراگیر و همه شمول باشد که بازیگران بهانه گیر، ماجراجو و همواره منتقدی مانند عبداللطیف پدرام و رمضان بشردوست و... را نیز در زیر چتر خود جای دهد و به این ترتیب، حکومتی تک صدایی و بی مخالف، پدید آورد.
البته وقتی پدرام و بشردوست را در کنار هم قرار می دهیم، لزوما به این معنا نیست که آنها در یک طیف و خط فکری قابل ارزیابی اند؛ بلکه آنها به اندازه ای از جزایر دورافتاده و مجزای فکری و سیاسی، نمایندگی می کنند که با وجود آنکه شاید در مخالفت تام با حکومت پیشین و تازه، مشترک باشند؛ اما هرگز این نقطه مشترک، عامل تعامل و همکاری سیاسی و فکری میان آنها قرار نمی گیرد.
با این حال، آقای پدرام با این اقدام، جای خالی اپوزیسیون در برابر دولت جدید را پر کرد؛ تا به زعم خود، ملت سازی کند، «مساله ملی» را حل کند و مشروعیت اداره سیاسی تازه را مورد پرسش جدی قرار دهد و به زعم کارشناسان و ناظران مسایل سیاسی، جایگاه خود را در شطرنج سیاست افغانستان تثبیت کند و با نواختن ساز مخالف، هستی و وجود جریانی به نام اپوزیسیون را در برابر دوربین های رسانه ای و دستگاه قدرت، فریاد بزند؛ این شاید برای بلوغ دموکراسی عقیم و عقب افتاده افغانستان و الگوی منحط، مبتذل و آفت زده ای که از آن در نمایش مضحک انتخابات اخیر ریاست جمهوری، ارائه شد، مفید یا دست کم لازم باشد.
آقای پدرام در این میان، گام اول را همانند تسخیر جای خالی جریان اپوزیسیون سیاسی که تا پیش از این از سوی جریانی به رهبری داکتر عبدالله، اشغال شده بود، هوشمندانه و دقیق برداشت.
او در اهداف و چشم اندازی که برای فعالیت جریان اپوزیسیون به رهبری خود تعریف کرد نیز تا اینجا، از حداکثر پتانسیل های خبرسازی رسانه ای و سیاسی استفاده کرد؛ زیرا او در همان نخستین گام، اصل مشروعیت دولت تازه را زیر سؤال برد و این همان چیزی است که بدون شک با وجود خوش بینی های محتاطانه ای که در زمینه آینده دولت تازه، وجود دارد و آرامش پس از بحران شکل گرفته در نتیجه توافق سیاسی دو نامزد، در آینده نمی توان به آسانی از کنار آن گذشت.
دولت وحدت ملی به رهبری اشرف غنی، حتی اگر خوب و موفق نیز عمل کند؛ در نهایت، با بحران مشروعیت تا پایان این راه، گلاویز خواهد بود و پدرام نیز با هوشمندی این هدف را نشانه گرفت.
با این حساب، اپوزیسیون تازه، با همان چالش های کهنه بحران مشروعیت سیاسی تیم حاکم، قوم گرایی به مثابه مساله ملی و تبعیض و ستم تاریخی، دست به گریبان خواهد بود؛ اموری که اپوزیسیون به رهبری داکتر عبدالله عملا در از میان برداشتن آنها کاری نتوانست.
عبدالمتین فرهمند- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین