۰

فرش سرخی که تیم اصلاحات برای اشرف غنی بافت

حسینی مدنی
پنجشنبه ۳۰ اسد ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۲۶
داکتر عبدالله از نظر اکثر مردم افغانستان و جامعه جهانی، شایسته ترین فرد برای زعامت آینده افغانستان است. هر بهانه ای برای عدم توفیق وی، می تواند علاوه بر برخی شیطنت ها و کارشکنی های بیرونی، ریشه در اشتباهات خود ایشان یا مشورت هایی داشته باشد که به غلط در اختیار ایشان قرار می گیرد.
فرش سرخی که تیم اصلاحات برای اشرف غنی بافت

به باور برخی آگاهان، تیم اصلاحات و همگرایی در همان دور اول، موفق به کسب آراء لازم برای پیروزی شده بود اما برخی مشورت های غلط باعث شد تا سران این تیم در برابر تیم تحول و تداوم رجز بخوانند و با جذب سایر حریفان نامدار وارد دور دوم و رقابت با تیم داکتر غنی شوند.
بازی تا بدانجا پیش رفت که اکنون تیم اصلاحات را باید بازنده ی فریب خورده انتخابات دانست و از اشتباهات بزرگ داکتر عبدالله و تیم ایشان، فرش سرخی برای مقدم جناب اشرف غنی تا کاخ ریاست جمهوری بافت. این اشتباهات، چه بودند؟

مصروف شدن در یک فرایند زمانی خسته کننده:
صدها هزار از هواداران تیم اصلاحات و همگرایی در کابل و ولایات، در حمایت از تیم محبوب خود، به خیابانها آمدند. آنان آماده بودند تا حکومت اصلاحات و همگرایی را با آغوش باز بپذیرند و در ولایات خود، مستقر سازند. هزاران نفر در خیمه لویه جرگه، عبدالله و تیمش را اجازه سخن گفتن نمی دادند و از وی اعلام حکومت اصلاحات را مطالبه می کردند. داکتر عبدالله زیر فشار امریکا ترجیح داد تا به اوباما و جان کری اعتماد کند و حق خود را از آنان بخواهد.
جان کری در یک پروسه ی زمانبَر که به نظر می رسد در هماهنگی با اشرف غنی باشد، تفتیش کل آراء را پیشنهاد داد بدون آنکه اولاً: طرزالعمل بررسی و ابطال آراء مشخص شود؛ ثانیاً: توافق و قراری که بین دو نامزد شده بود، رسماً به امضای طرفین برسد. بدیهی بود که ابطال آرا کار ساده ای نبود که به راحتی مورد پذیرش اشرف غنی قرار بگیرد؛ این مسئله نیازمند زمان بود. روزهای متوالی، صدها ناظر داخلی و خارجی، صندوقها را باز می کردند اما نمی دانستند چه باید بکنند؛ کدام دسته آراء را باطل کنند؛
در سفر دوم جان کری، بعد از مدت ها چانه زنی و چند گام پیش و پس گذاشتن، بازهم دو تیم توسط وی، در امتداد صرف زمان، هدایت شدند. هدف و نتیجه ی این خریداری زمان، کاملاً پلان شده بود:
دلسردی هواداران دو آتشه تیم اصلاحات، خالی شدن پشت و پهلوی رهبران این تیم و نهایتا گرفتن سهمی از قدرت و انصراف از اعتراضات مردمی.
در این پروسه ی زمانی، داکتر و تیم اصلاحات را باید فریب خورده دانست؛ مگر آنکه آنان کاملاً در یک پروژه هماهنگ، عمداً چنین تصمیمی گرفته باشند!

فاصله گرفتن از مردم و رفتن زیر بیرق جان کری:
داکتر عبدالله در سفرهای ولایتی خود، در برخی ولایات، یک جمله مهم را یاد می کرد: " بعضی ها می گویند که فلانی آدم خوبی است، رأی دارد اما خارجی ها او را نمی گذارند. من اعلام می کنم که این ذهنیت را از خود دور بسازید، هیچکسی نمی تواند رأی شما را نادیده بگیرد."
او با شور و حرارت سخن می گفت و مردم هم به وی اعتماد کردند و لذا رأی بسیار بالایی به وی دادند؛ به آن حدی که برای شکستن آن همه رأی، جریان تقلب، مجبور شد بیش از دو و نیم میلیون رأی جعلی بسازد.
از نظر بخش بزرگی از مردم افغانستان، داکترعبدالله یک قهرمان بود که بخاطر راه مردم، رأی مردم و خواست مردم، مبارزه می کرد و نقطه اتکای وی به مردم بود. خیلی ها ایستادگی او را به احمدشاه مسعود تشبیه می کردند؛ اما آنچنانکه در کانفرانس های مشترک با جان کری نشان داد، چهره ای از خود به نمایش گذاشت که وجهه یک رئیس جمهور را نداشت و چنان در جان کری، ذوب شده بود که فراموش کرده بود در افغانستان است و در حضور مردم خود سخن می گوید. نقطه اتکای وی از مردم، به سمت جان کری تغییر یافت و این از نظر من اشتباه بزرگی بود. داکتر عبدالله عملاً ثابت کرد که بدون امریکا در این کشور، گذاره نمی شود و قدرتی فراتر از قدرت این کشور در افغانستان نیست. به عقیده برخی هواداران وی، ایشان نباید خود را همسنگ با داکتر اشرف غنی تنزّل دهد که از امریکا بازگشته و دارای تابعیت امریکایی است.
مردم و هواداران داکترعبدالله باتوجه به شخصیت و تجربه داکترعبدالله، انتظار داشتند چهره متفاوت تری از وی نسبت به اشرف غنی و جان کری ببینند. هواداران، خوش نداشتند نامزد محبوب خود را در سایه جان کری ببینند که اکت های مشابه اشرف غنی می کند.

تکیه بیش از حد به هویت پشتونی:
غربی ها می دانستند که قویترین چهره و شانس اول در میان نامزدان انتخاباتی، داکتر عبدالله عبدالله است. هیچکدام از نامزدها، گوشه ای از خصوصیت ها و توانایی های وی را ندارند. اما آنان دو عیب بزرگ را به وی نسبت می دادند:
۱- با توجه به سوابق ایشان، ممکن است در حکومت خود، مطیع خواسته های غرب و امریکا نباشد و سیاست همگرایی منطقوی را پیشه کند.
۲- ممکن است بخاطر تعلق ایشان به جبهه شمال، پشتونها وی را نخواهند و در مقابل ایشان، نافرمانی و قیام کنند!
داکتر عبدالله بخاطر اینکه ثابت کند پشتونها با وی مشکلی ندارند و همچنین برای جلب اعتماد پشتونها، آنان را بسیار گرم در آغوش گرفت و اطراف خود را پر کرد از چهره ها و نمادهای قوم پشتون. بعد از مدتی، یکی از دوستان به شوخی می گفت: "اکنون نزد داکتر عبدالله، چپلی برادر پشتون من به تمام قد و قواره و شخصیت من، ارجحیت دارد."
اما حقیقت این است که پشتونها هیچ مشکلی با داکترعبدالله و تیم وی ندارند. توده مردم شریف پشتون تعصب نژادی و قومی ندارند. آنان رأی می دهند اما جنگ نمی کنند. مشکل نژادی و قومی را افراد و جریانهای خاصی دامن می زنند و مطرح می کنند که نام تمام آنها را می توان روی یک تکه کاغذ نوشت. طالبان را اگر منظور نظر آوریم، آنان همیشه جنگیده اند و همیشه هم خواهند جنگید. از نظر آنان، هیچ تفاوتی میان کرزی و عبدالله و اشرف غنی و بشردوست نیست. همین اشرف غنی که ادعای دوستی با طالبان دارد و طالبان را آزاد می کند و مدعی است که طالبان را او وادار به رأی دادن کرده، اکنون از ترس طالبان، هشت خوان بازرسی در منزلش گذاشته و یک جاده را در دارالامان، به کلی مسدود کرده است و هر ساعت، تمام محافظین هر نقطه را تعویض و تبدیل می کند و برای رفت و آمد خود، از موترهای فلان جنرال محترم استفاده می کند یا بطور ناشناس با موتر فلان تاجر، تردد می کند.
این خطای کلانی است که داکتر عبدالله در تحمیل هویت قومی خود، بعنوان چهره ای ظاهر شود که از اشرف غنی و احدی و اسماعیل یون و... سراغ داریم. این طرز دید، یقیناً در میان هواداران جانفدای داکترعبدالله ایجاد رخنه و رخوت می کند.
این ایده که بدون فلان قوم، نمی شود! خودبخود باعث بی پروایی و امتیازطلبی عناصر قومگرا می شود؛ ایده اشتباهی که در بُن، بنیاد گذاشته شد تاکنون از ذهن برخی بزرگان ما زدوده نشده است. ما باید به دموکراسی و وحدت ملی بیندیشیم و نه به مسائل قوم بزرگ و قوم کوچک.

اتّکاء زیاد به مراجع غربی:
در گزینه قبلی گفته شد که یکی از عوامل تشکیک غربی ها نسبت به داکتر عبدالله، سابقه جهادی ایشان و گرایش وی به ایجاد توازن در مناسبات بین المللی افغانستان می باشد. از طرفی، متاسفانه بدون جلب اعتماد و حمایت قدرتهای غربی، پیروزی در انتخابات دشوار می شود.
برهمین اساس، داکترعبدالله در راستای اعتمادسازی دست به اقداماتی زد و سخنانی گفت. مهمترین سیاست وی، پذیرش توافقنامه استراتژیک امنیتی با امریکا بود. ملاقات های بسیار زیادی میان ایشان و مقامات غربی، اعم از سفرا و نمایندگان اروپایی و امریکا انجام شد. شاید بیشتر از هر نامزد دیگری، مقامات غربی مشتاق دیدار با داکتر عبدالله بودند اما دلچسبی چندانی به پیروزی ایشان نداشتند. فقط دخالت علنی خودرا به خفا بردند. سخنان منتسب به محمدکریم خلیلی در یک فایل صوتی - که ادعا می کند جامعه جهانی! با تیم ما نظر مثبت دارند- بیانگر همین مسئله است.
نمایندگی ملل متحد، سفارت امریکا، سفارت انگلیس، برخی دیگر از کشورهای غربی و عربی مایل به پیروزی تیم اصلاحات نبودند و اگر حمایت پرشور مردم از تیم اصلاحات نمی بود و اگر اسناد تقلب توسط تیم اصلاحات منتشر نمی شد، فشارهای شان را به داکتر عبدالله علنی تر می کردند.
به عنوان یک اصل در جامعه شناسی و علوم سیاسی باید پذیرفت که هیچ قدرتی بالاتر از قدرت مردم نیست، چون دست خدا با مردم است. اراده ی مردمی، هر معادله سخت و دشواری را تغییر می دهد. داکترعبدالله ثابت کرده که انسان نترسی است و این نترسی وی در جریان حمله انتحاری بر وی، ثابت شد. این شجاعت در کنار اتکا به قدرت مردمی می توانست معجونی از شجاعت و قدرت در خدمت مدیریتی سالم و مستقل از مداخلات، عزت و عظمت مردم را بازگردانَد.

به فراموشی بردن اصول و وعده ها
تیم اصلاحات معتقد بود که برنامه های متفاوتی نسبت به سایر رقبا دارد. مهمترین تفاوت، در اصلاح نظام سیاسی و تعدیل نظام ریاستی به پارلمانی بود.
از طرفی، داکتر عبدالله در یکی از کنفرانس های مطبوعاتی خود، صراحتاً اعلام داشت که هیچوقت و تحت هیچ شرایطی با متقلبان رأی مردم، دولت ائتلافی تشکیل نخواهد داد!
از یکطرف، اشرف غنی برطبل نظام ریاستی می کوبد و از طرفی، مذاکرات تیم اصلاحات با تیمی که از نظر آنان، تیم "تقلب و تداوم" یا تیم "تداوم تقلب" نامگذاری شده بود به شدت جریان دارد!
معنی سخن این است که یا در مورد تیم تحول و تداوم، به اشتباه قضاوت شده و طرف مذاکرات، دو تیم با هشت میلیون هوادار می باشند و یا تیم اصلاحات تاهنوز باورمند به تقلب سازمان یافته در انتخابات می باشد و تحت سایه این تقلب، با یک تیم متقلب وارد تعامل شده است. در این حالت، باید رسماً سخن و ادعای قبلی خود مبنی بر عدم تشکیل دولت ائتلافی با متقلبان را پس بگیرد.
همچنین وعده های متوالی داکتر عبدالله از یاد مردم نمی رود. وعده هایی مبنی بر دفاع از تک تک آرای مردم و یا شاه بیت سخن داکتر عبدالله در خیمه لویه جرگه:
"... گفتند فلانی، فلان مقدار پول گرفته، امتیاز گرفته و معامله کرده... اما من واضح می گویم که تمام دنیا و امتیازات را به رأی و زحمت خواهری که از راه دور آمده و پرسیده که عکس فلان کاندیدا کدام است و رأی داده؛ من دنیا را با رأی همو خواهر و برادر خود عوض نمی کنم"!
یادآوری مطلب فوق، مبیّن آن است که داکتر عبدالله بنا به هر دلیلی، در مواردی، از باور خود و وعده خود به مردم، عقب نشینی کرده است.

مواضع انفعالی در برخوردهای تهاجمی رقیب:
پس از توافق سه جانبه با اشرف غنی و جان کری و نشست های دوجانبه ای که اصلا معلوم نشد چه گفته و شنیده شده است، تیم اصلاحات، تمرکز خود را بر روی حکومت مشارکتی وحدت ملی قرار داد و بر تفسیر صلاحیت های ریاست اجرایی و سهم اپوزیسیون از حکومت، متمرکز شد.
داکترعبدالله از امضای موافقتنامه سخن گفت و اشرف غنی از امضای خودش انکار کرد. تیم اصلاحات از تقسیم قدرت گپ زد اما اشرف غنی گفت مشارکت و تقسیم قدرت، در کار نیست و به کسی وعده ای نداده ام. تیم اصلاحات، از صلاحیت های فراوان ریاست اجرایی گفت و مدام زور زد که رئیس اجرایی حکومت، بسیار صلاحیت دارد اما تیم تحول، انکار کرد. سخنگویان تیم اصلاحات، اصرار می کردند و سخنگویان تیم تحول، انکار می ورزیدند. همه ی اینها یک اصل را خواسته یا ناخواسته به خورد مردم می دهد که تیم اصلاحات بازنده میدان است و برای گرفتن سهم از اشرف غنی، در حکومت آینده دست و پا می زند و بهانه گیری می کند.
اصرار بر حکومت مشارکتی و صلاحیتهای ریاست اجرائیه از طرف تیم اصلاحات و انکار تیم مقابل، فقط یک نتیجه دارد: هواداران داکترعبدالله کم کم متقاعد و ملزم شوند که داکتر اشرف غنی احمدزی پیروز انتخابات ریاست جمهوری است و لاغیر!
در صورتی که حکومت وحدت ملی، مورد پذیرش طرفین بوده، باید حداقل به همان میزان، تیم رقیب نیز از آن، سخن بگوید و دفاع کند. ادبیات فروتنانه تیم اصلاحات، گویا بر ناظرین بین المللی، مقامات ملل متحد، اعضای کمیسیون انتخابات و حکومت نیز تأثیر گذاشته تا آنان روند و طرزالعمل ابطال آراء را نیز آنطور که خودشان می خواستند، تعیین و تصویب کنند؛ سپس با تصویب طرزالعمل مذکور، فریاد و فغان ناظرین تیم اصلاحات به هوا برخاست. 

عدم پیگیری و اثبات جرم امرخیل و جریان تقلب:
تیم اصلاحات تا حد زیادی توانست از حق خود با نشر اسناد تقلب، دفاع کند و پیام خود را به مردم، جامعه جهانی، تیم رقیب و حکومت، ابلاغ کند.
اگر فرض را بر آن بگیریم که اسناد نشر شده، موثق بوده اند، تیم اصلاحات می بایستی تا حد نهایی، آن را تعقیب می کرد و خواهان مجازات عاملین تقلب می شد.
پروسه ملی انتخابات که با خطای بعضی عناصر، به بیراهه رفته، بی اعتمادی نسبت به انتخابات به وجود آمده و تبعات منفی بسیار زیادی به بار آورده، همه و همه محصول خیانت عده خاصی هستند که جرم برخی از آنان، تثبیت شده است. پیگیری جدی و محاکمه عوامل جعل و تقلب، اثرات مثبتی مبنی بر تثبیت تقلب و اقناع افکار عمومی را به دنبال داشت که این مسئله، بطور چشمگیری موجبات پیروزی تیم اصلاحات را فراهم می آورد. اکنون متهمان به تقلب، با غرور و گردن فرازی می گردند و ادعا می کنند؛ اما مدعیان، سر به زیر گرفته اند و بازهم برخورد انفعالی دارند.

بی مسئولیتی و عدم تعهد در قبال حامیان تیم:
جدا از آسیب هایی که برخی از مردم در فرایند انتخابات تحمل کردند، چهره های فرهنگی و فعالان سیاسی و مدنی نیز به جرم حمایت از داکتر عبدالله متحمل آسیب هایی شدند. صرف نظر از مواجهه فرهنگیان دوتیم با یکدیگر و ایجاد شکاف و گسست میان آنان، تعدادی از حامیان تیم ها مورد تهدید واقع شدند، رنج دیدند و سختی کشیدند.
دوستی را می شناسم که به جرم حمایت از داکتر عبدالله مورد حمله و تهدید و تعقیب قرار گرفت، اهانت ها دید؛ گلایه داشت که بزرگان تیم اصلاحات غرق در حلقات قومی اطراف خود هستند و در روزی که باید حمایت شوند، داکتر و دار و دسته اش مشغول صرف نخود و کشمش می باشند.
اکنون عده ای، داکتر عبدالله و سران تیم وی را متهم به ناسپاسی می کنند و معتقدند که او خود را وقف یک حلقه خاص، می کند و طیف بزرگی از حامیان و هوادارانش را به کناری نهاده است.

نتیجه گیری:
داکتر عبدالله از نظر اکثر مردم افغانستان و جامعه جهانی، شایسته ترین فرد برای زعامت آینده افغانستان است. هر بهانه ای برای عدم توفیق وی، می تواند علاوه بر برخی شیطنت ها و کارشکنی های بیرونی، ریشه در اشتباهات خود ایشان، یا مشورت هایی داشته باشد که به غلط در اختیار ایشان قرار می گیرد.
نگارنده از نزدیک با خصوصیت ها، افکار، پشتکار و برنامه های مؤثر جناب داکتر عبدالله به عنوان منتخب مردم افغانستان، آشناست. همانطور که قبلاً در مقاله ای، دلایل حمایت از ایشان را با عنوان: "چرا به داکتر عبدالله رأی می دهم؟" نوشته بودم؛ هنوز به همان ایده ام وفادارم و معتقد هستم که وی توانمندترین فرد برای زعامت کشور در شرایط دشوار کشور می باشد. اما این بدان معنا نخواهد بود که چشم بسته، هر تصمیم و عملکرد وی را مانند برخی سخنگویانش تمجید نمایم.
من همیشه یک منتقد بوده ام و بعنوان یک منتقد باقی خواهم ماند. معتقدم هر فردی در هر مقامی اشتباه می کند و داکتر عبدالله از این قاعده مستثنی نیست. اشتباهات ایشان و تیم ایشان موجب شده تا تیم رقیب، خود را در موضع و موقفی ببیند که فرش سرخی فراراه ایشان به سمت ارگ ریاست جمهوری بافته و انداخته شده است. این فرش رنگارنگ با دستان کمیسیون، ارگ، جامعه جهانی!!! و اشتباهات تیم اصلاحات و همگرایی بافته شده است.
حسینی مدنی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


احمد بينش
عالي بود كاش زودتر مي نوشتيد! اين عبدالله گك ديگه همه چيزه باز قرباني كرد. اما اين بار بيشتر از همه خودشه
عبدالرب وفاه
United Kingdom
نظر عالی ,من نیز بار بار این مسله را از طریق نشانی مختلف الکترونیکی به سمع ایشان و سخن گویان ایشان رسانیده ام.
تواب
مه خو از اول مي گفتم عبدالله از سياست فقط نكتايي بسته كدن ره ياد داره
نورهادي هادي
گامگار باشيد
اجمل
عبدالله كه بالاي خود مردم اعتماد نداشت و به خارجي ها پناه برد جطور میشود كه در آينده به او اعتماد كرد كه بازي نخورد.
محمد علي
مردم ديگر به همه چيز بي باور شده اند. خدا لعنت كند هر دوي اينها را
متن خیلی عالی و تحلیل پر محتوا شما حقیقت خود را در این شرایط فعلی دارد واقعاً خطای سیاست سجده سهو ندارد حرف سیاست مانند گلوله تفنگ است گلوله تفنگ زمانیکه که از میله خارج میشود اگر به هدف خود اصابت میکند یا نمیکند دیگر بر نمیگردد
احمد تميم
مرگ بر تقلب كاران
Russian Federation
اگرامریکا درپی دفاع از دموکراسی درافغانستان می بود تحقیق درمورداثبات درست و نادرست بودن اسناد منتشر شده تقلب ومحکمه مجرمین وپیروز انتخابات شناختن طرف برحق کفایت میکرد.
جمیل
اکثر مردم افغانستان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کی خواهد باشد.
نکنه چپاول گرای دهه 70 منظور تان باشد.
جواد احساني
اشرف غني از اول با برنامه پيش رفت. او در دور دوم با ايجاد پست رياست اجرايي و گماشتن احمد ضيا در اين پست پيش بيني ميكرد تا در صورت اعتراض عبدالله آنرا از احمد ضيا پس گرفته و به عبدالله بدهد. با اين تفاوت كه اين بار احمدضيا به تنهايي نه كه پست به همه تيم اصلاحات با همه عرض و طولش تعلق مي گيرد.
یک آزاده
مشکل تاجیکها و هزاره ها باور نداشتن به تواناییهایشان است
سران پشتون همواره با تحقیر اقوام غیر پشتون ، آنها را بر تواناییهایشان ناباور کردند تا 280 سال بر تاجیکان و هزاره های افغانستان حکومت کنند
سران تاجیک مانند احمد شاه مسعود مرد عمل نیستند! کارهای بزرگ ریسکهای بزرگ و مردهای بزرگ می خواهد! نه دلالان سیاسی
اگر عبدالله در اوج حقارت شکست را بپذیرد ما نباید از حق خود کوتاه بیاییم ، زیرا آغاز ننگ و نکبت مردم افغانستان است و 280 سال عقب ماندگی دوباره!
حق گرفته میشه نه داده .
خالد احدی
واقعا که درست گفتید متاسفانه آقای عبدالله به پشتوانه مردمی اش تکیه نکرد بلکه دست به دامان امریکا و غرب شد
محمد باقر
افسوس افسوس افسوس که بزرگترین فرصت بعد از اجلاس بن و گرفتن قدرت بدست نمایندگان ملت دارد به راحتی و سادگی از دست میرود و سالها باید تلاش کرد و خونها داد تا حکومت مردمی در این کشور ایجاد نمود حکومت تمامیت خواه قومی مانع بزرگ در به ثمر رسیدن ارمانها و ارز وهای این ملت مظلوم و ستمدیده است
سردار محمد
کرزی این بازی را شروع کرده و خودش هم ختم می کنه. باز می بینیم!
پربازدیدترین