۰

افشاگران و کابوس بی پایان NSA (متن کامل)

محمد‌نادر اخباري
چهارشنبه ۱۵ اسد ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۲۱
در کوتاه زمانی، ویکی لیکس پای شرکت معظم و شناخته شده گوگل را نیز به میان کشید و فاش ساخت که جرد کوهن، یکی از مدیران ارشد گوگل، از طرف دولت آمریکا مأمور شده تا ذخایر داده های مخابراتی و ارتباطات از راه دور افغانستان را به دولت ایالات متحده تحویل دهد.
افشاگران و کابوس بی پایان NSA (متن کامل)
کاوش هایی که تا اواخر ماه ثور سالجاری انجام شده نشان می دهد که تا کنون هیچ کار تالیفی-پژوهشی نسبتا جامع به زبان فارسی روی موضوع افشاگری های مثلث آسانژ-اسنودن-منینگ (شامل اولین جنجال های ویکی لیکس تا افشای ضبط مکالمات تلفنی افغانستان در این اواخر) صورت نگرفته است.
لذا بر آن شدم تا با پژوهشی جامع و با رویکردی وقایع نگارانه جهت پرکردن لااقل بخشی از خلاء مذکور، روی این موضوع کار کنم.
نظر به وجود تفاوت ها و اختلافات بسیار (و بعضا متضاد و متناقض) در اطلاعات منابع فارسی کاغذی و مجازی، سعی کردم معتبرترین و مستند ترین آمار، اسامی، اعداد و ارقام و ... را از منابع دست اول انگلیسی برگزینم و مهره ها را به گونه ای که درخور مخاطب فارسی زبان باشد، در کنار هم بچینم.
ماحصل کار متنی است بالغ بر ۲۰۰۰ واژه با عنوان اصلی "افشاگران و کابوس بی پایان ان اس ای "...
لذا حاصل کار را به خوانندگان خبرگزاری جمهور تقدیم می کنم

محمدنادر اخباری- نویسنده و پژوهشگر

گويا دردسرهايي كه زوج اسنودن- آسانژ براي هيأت مديره ايالات متحده امريكا به ويژه آژانس امنيت ملّي (NSA) آفريده‌اند، پاياني ندارد. اگرچه در ابتدا ارتباطي ارگانيك بين اين دو وجود نداشت، امّا همزماني و توازني عملكرد، آنها را به هم نزديك كرد. به گونه‌اي كه قرابت آنها، تأثيرات هم افزايانه ويرانگري بر حيثيت آژانس امنيت ملّي به دنبال داشته است.
در تمام آن روزهايي كه پاسخ منفي كشورهاي جهان سوّمي به درخواست پناهندگي فوري جوليان آسانژ درمانده، يكي پس از ديگري به او ابلاغ مي‌شدند و طي تمام آن شب‌هايي كه چشمان مضطرب ادوارد اسنودن، روي ساعت سالن ترانزيت فرودگاه شرمتيووي مسكو قفل شده بودند، كسي نمي‌دانست كه نطفة سلسله افشاگري‌هاي كوبنده‌تري در ناخودآگاه اين دو در حال شكل گيري است.
امّا پس از آن كه سفارت اكوادور در لندن، اتاق كوچكي را با عنوان" امن‌ترين اقامتگاه موقّت در جهان" به آسانژ هديه داد و دولت روسيه نيز دروازه طلايي ورود به مسكو را رو به اسنودن گشود، روح انتقام در كالبد دو افشاگر خسته دميده شد.

نشت قطرات موج آفرين از ويكي ليكس
جوليان آسانژ، بنيانگذار سايت افشاگر ويكي ليكس، به واسطه‌ي افشاي اسناد طبقه بندي شده متني و فايل‌هاي چند رسانه‌اي محرمانه وزارت خارجه و وزارت دفاع ايالات متحده به ويژه اسناد مرتبط با عملكرد ارتش امريكا در افغانستان و عراق، جنجال آفرين شد. از جمله اين رازگشايي‌ها، انتشار ۷۰۰ سند پيرامون جنايات صورت گرفته در زندان- جزيره گوانتانامو بود. اگرچه پيش از اين افشاگري، اطلاعات بسياري از پس ديوارهاي گوانتانامو به دنياي خارج درز كرده بودند، امّا اسناد ويكي ليكس چنان غير قابل انكار بودند كه حتّي روزنامه‌ها و رسانه‌هاي تا آن زمان ساكت مانده نيز واكنش نشان دادند. براي نمونه روزنامه ميامي هرالد در اين خصوص نوشت: " افشاگري ويكي ليكس درباره زندان گوانتانامو نشان داد كه آمريكا همواره افغان‌هاي بي‌گناه را بازداشت مي‌كند."
اين اسناد نه تنها از جزئيات اقدامات غيرقانوني ارتش و سازمان اطلاعات مركزي امريكا در بازداشت و حبس اتباع افغانستان پرده برمي‌داشتند، بلكه رفتار ضد انساني نظاميان امريكايي با محبوسين و اعمال محدوديت‌هاي شديد درماني و ارتباطي بر آنها را نيز افشاء مي كردند.
افشاگري ديگر ويكي ليكس، انتشار صدها هزار فايل محرمانه متني، صوتي و تصويري بود كه توسط بردلي منينگ، سرباز امريكايي، از سيستم اطلاعاتي نيروهای ايالات متحده در عراق خارج شده بودند.

سرباز هكر يا هكر سرباز
منينگ، تنها يك سرباز ساده نبود. بردلي(چلسي) منينگ- متولّد ۱۷ دسامبر ۱۹۸۷ در كرسنت اكلاهما- در پاييز سال ۲۰۰۸ و تنها دو ماه پس از ورود به دوره آموزش هاي نظامي در پايگاه فورت درام نيويورك براي اعزام به عراق، از طريق روانشناسي به نام واتكينز به انجمن هكرهاي دانشگاه وي راه يافت و همزمان، در يك دوره آموزشي به نام "هكر اسپيس" شركت كرد.
پس بردلي كوچك‌ اندامي كه از خردسالي تا سربازي، بارها و بارها مورد تمسخر و آزار همسالان و همكارانش قرار گرفته بود، تنها با يك قبضه مسلسل و يك دست يونيفرم نظامي به عراق نمي‌رفت. ذهن او در آستانه اعزام به عراق، بيشتر درگير الگوريتم‌هاي صفر ويك در فضاي IT بود تا ريتم‌هاي رژه (مارش) و كار با اسلحة M۱۶ در فضاي جنگ.
سرانجام منينگ در اكتبر ۲۰۰۹ به يك پايگاه عملياتي موسوم به "چكش" در نزديكي بغداد اعزام شد و عليرغم مخالفت چند مقام ارشد و فقط به بركت كمبود نيرو، به عنوان يك " تحليلگر اطلاعاتي" مشغول به خدمت شد. او يك ماه پس از ورود به عراق ترفيع گرفت و درجه‌اش به "متخصّص" ارتقاء يافت. او از اين منصب نظامي به عنوان يك موهبت آسماني، بيشترين بهره را برد و با دستيابي به دو سيستم حسّاس اطلاعاتي"اسپيرنت" و " جي ويكس"، صدها هزار فايل طبقه بندي شده را خارج كرد و اين اطلاعات را از طريق ارتباط مخفيانه اي كه از نوامبر ۲۰۰۹ با جوليان آسانژ برقرار كرده بود، به پايگاه هميشه تشنه ي ويكي ليكس منتقل نمود.
در ماه مه ۲۰۱۰ ، زماني كه بردلي منينگ در عراق بازداشت شد و متعاقباً از طريق پايگاه نظامي آمريكا در كويت به ايالات متحده انتقال يافت، ديگر كار از كار گذشته بود و ۷۰۰ تا ۷۵۰ هزار سند ديپلماتيك و نظامي كه او در اختيار مجموعه ي آسانژ گذاشته بود، دهها هزار بار در شبكه جهاني تكثير و منتشر شده و تأثير خود را گذارده بودند. جنجالي‌ترين اين اسناد، فايل ويدئويي فوق محرمانه‌اي بود كه به رگبار بسته شدن چند عراقي بي دفاع در سال ۲۰۰۷ را از دريچه دوربين يك تيربار بالگرد تهاجمي آمريكا نشان مي داد.
مطابق تصاوير ويدئويي، از سوي اين بالگرد آپاچي حتّي به شخصي كه سعي داشت به فرد ديگري كمك برساند نيز شليك مي‌شد.
اين حمله در نهايت به كشته شدن ۱۲ غير نظامي از جمله دو خبرنگار خبرگزاري رویترز منجر شد و افشاي تصاوير آن، يك جنجال و غوغاي رسانه اي در سطح جهان به وجود آورد.
==

بردلي منينگ، سرباز آمريكايي كه از اكتبر ۲۰۰۹ به عنوان يك تحليلگر‌ اطلاعاتي در پايگاهي حساس در نزديكي بغداد مشغول به خدمت شده بود، در پي استخراج و انتقال پنهاني ۷۰۰ تا ۷۵۰ هزار سند طبقه بندي شده ديپلماتيك و نظامي ايالات متحده به سايت افشاگر ويكي ليكس، در ماه مه ۲۰۱۰ در عراق دستگیر و پس از مدتی بازداشت در یک پایگاه نظامی در کویت، به ایالات متحده آمريكا منتقل شد.
در اوایل ماه مارس ۲۰۱۱، رسانه های آمریکا به نقل از مقامات و منابع نظامی این کشور، اتهامات مطرح علیه منینگ را برشمردند و عنوان داشتند که این اتهامات می توانند به صدور حکم اعدام بیانجامند.

متهم پيشاپيش محكوم
بردلي منينگ، دوران پيش از محاكمه را در زندان كوانتيكوي ويرجينيا و تحت شديدترين تدابير امنيّتي سپري كرد.
نحوة نگهداري و رفتار با وی در زندان از جمله به زنجير كشيدن او براي پيشگيري از خودكشي، حتّي اعتراض پي‌ جي كراولي، سخنگوي وزارت امور خارجه ايالات متحده را در پي داشت. تا حدّي كه كراولي به خاطر اظهارات تند و ‌"احمقانه" خواندن رفتار پنتاگون با منينگ، مجبور به كناره گيري از وظیفه ی خود شد.
دادگاه رسيدگي مقدّماتي به پرونده، در ۲۳ فوريه ۲۰۱۲ در پايگاه فورت ميد ایالت مريلند شروع به کار کرد كه منینگ طي اولین جلسات، از ردّ يا قبول اتّهامات خودداري نمود. او در ابتدا با ۳۴ مورد اتّهام روبرو بود، امّا در نهايت ۲۱ ( در برخی گزارش ها ۲۲) مورد اتهام به وي تفهيم شدند. پنتاگون، دستيابي به كميّت و كيفيّت اين اتهامات را نتيجه به کار گیری تمامی توان و ظرفیت های اطلاعاتی ایالات متحده و ماحصل ۹ ماه تحقيق مداوم و پیگیرانه نهادهای امنیتی آمریکا اعلام كرد.
دو عنوان اصلي از بين موارد اتّهامي عبارت بودند از "جاسوسي" و "كمك به دشمن آمريكا".
فقط اثبات اتهام "کمک به دشمن" کافی بود تا منینگ در عنفوان جوانی، خود را در آغوش شبح مرگ ببیند. چرا که در کیفرخواست، به انتقال غیر مستقیم ۲۵ هزار سند محرمانه به دشمن نیز اشاره شده بود.
اما بخت با منینگ یار بود و دادستان ها در همان مراحل مقدماتی اعلام کردند که خواهان صدور حکم اعدام نیستند. البته نمی توان نقش پررنگ کمپین ها در شبکه مجازی، تجمعات معترضانه مردمی و موضع گیری شخصیت های برجسته و مشهور جهانی در حمایت از منینگ را در اتخاذ این تصمیم، نادیده گرفت. با این حال، منینگ در این مرحله از دادرسی با صدور حکم تحمل ۱۳۶ سال حبس روبرو بود.
مرحله اصلی محاکمه طولانی و پیچیده منینگ، در ۳ ژوئن ۲۰۱۳ آغاز شد و سرانجام کاپیتان اشدين فاين، دادستان نظامي، در ۲۵ ژوئيه ۲۰۱۳ با اصرار بر كيفرخواست سنگينش و با برجسته سازي آثار سوء انتشار آن ويدئوي معروف ( گلوله باران غیر نظامیان عراقی توسط بالگرد آپاچی آمریکا) و تأکید بر عواقب خطرناك افشاي نام جاسوسان و خبرچينان ایالات متحده، به علاوة اظهارات شهود به ويژه شهادت "آدريان لامو" (يك هكر سابقه دار) مبني بر ارتباط منينگ با جوليان آسانژ، كار خود را كرد و بردلي منينگ جوان در ۳۰ ژوئیه ۲۰۱۳ در خصوص ۱۹ مورد از اتهامات (ازجمله جاسوسي) گناهكار شناخته شد و البتّه از اتهام سنگين "كمك به دشمن" تبرئه شد.
اطلاعاتی که آدریان لاموی هکر در اختیار نهادهای امنیتی و دادستانی ارتش گذارده بود، تا آن حد به ضرر منینگ تمام شدند که گفته می شود بدون اطلاعات و شهادت او، منینگ هرگز روی زندان را هم نمی دید. ارتكاب منینگ به جاسوسي، از طريق گواهی همین شاهد و اثبات "سرقت اموال و اسناد ايالات‌ متحده‌ آمريكا و دستكاري كامپيوتري مرتبط با اسناد محرمانه" و نیز "انتقال غیر مجاز منجر به انتشار آن اسناد" براي دادگاه محرز شد.
در پی برائت منینگ از اتهام کمک به دشمن و همچنین پس از چند جلسه استماع دفاعیات وکلای مدنی و نظامی منینگ، مجازات بالقوه وی به زیر ۹۰ سال حبس تقلیل یافت.
متعاقبا روند تعیین مجازات متناسب با جرائم اثبات شده منینگ، از ۳۱ ژوئیه ۲۰۱۳ آغاز شد.

محكوم يا قهرمان
شاید امید به سبک تر کردن مجازات بود که باعث شد منینگ در ۱۴ اوت ۲۰۱۳، تأسف و پوزش خود را چنین ابراز دارد: "من بابت آسیب رساندن به مردم و به کشور آمریکا عذر خواهی می کنم. بابت هر آسیب ناخواسته ای که از محل من به دیگران رسیده عذر می خواهم. سه سال گذشته (در بازداشت) درس های خوبی به من آموخت(!)"
در آخرین مرحله صدور و ابلاغ حکم مجازات، سرهنگ دنيس ليند، قاضي دادگاه نظامي، در ۲۱ اوت ۲۰۱۳ منينگ را ضمن اخراج از ارتش، به تحمّل ۳۵ سال حبس در يكي از زندان هاي ايالت كانزاس محكوم نمود.
ديويد كومبز، وكيل منينگ اعلام كرد كه موكّلش قانونا نمي تواند تا هفت سال ديگر درخواست آزادي مشروط نمايد. در عین حال وکیل منینگ از رئیس جمهور اوباما برای موکلش درخواست عفو کرد.
جوليان آسانژ نيز‌ طي اظهاراتي با "قهرمان" خواندن منینگ، حکم دادگاه را "کوته بینانه" و "نمونه ای از افراط گرایی در زمینه امنیت ملی" توصیف نمود و خواهان لغو فوری حکم شد.
عفو بين‌الملل، دولت آمريكا را به انجام رفتارهاي ناشايست عليه منينگ متّهم نمود و گروه خبرنگاران بدون مرز نيز فرآيند محاكمه منينگ را خطرناك توصيف كرد و اين روند قضايي را توهين و تهاجم دولت آمريكا به افرادي دانست كه در راستاي اصل آزادي بيان، به افشاي اطلاعات دست مي‌زنند.
امّا مدتی پس از صدور حكم، موارد جديدي به اتّهامات اوّلية منينگ افزوده شدند كه پرونده را همچنان مفتوح نگه داشتند. پيش بيني شده كه محكوميت منينگ ممكن است حتي تا حبس ابد نيز افزايش يابد.
==

NSA قربانیِ ناشناس
اواسط ماه می سال میلادی جاری، رسانه اینترنتی اینترسپت گزارش داد که ایالات متحده، تمامی مکالمات تلفنی داخلی و خارجی در باهاماس و "یک کشور دیگر" را شنود و ضبط می کند. رایان دورو و گلن گرینوالد روزنامه نگار و لورا پویترس مستند ساز که هر سه نفر با رسانه مذکور همکاری دارند، این خبر را تأیید کردند، اما از آن "کشور دیگر" نامی نبردند و تنها با عنوان مستعار "کشور ایکس" از آن یاد کردند. آنها چنین توضیح دادند که دلیل عدم افشای نام "کشور ایکس"، نگرانی آنها از واکنش های خشونت آمیز احتمالی در نتیجه این افشاگری است. چنین خودسانسوری پیشتر در واشنگتن پست و نیویورک تایمز نیز سابقه داشته است. در عوض این ویکی لیکس بود که قول داد ظرف ۷۲ ساعت، پرده از نام واقعی "کشور ایکس" کنار بزند و البته به قولش هم عمل کرد.
ویکی لیکس در فاصله ۲۲ و ۲۳ ماه مه سال میلادی جاری، طی بیانیه ای فاش ساخت که کشور ایکس، "افغانستان" است.
ویکی لیکس، انگیزه این افشاگری را چنین شرح داد:
"آژانس امنیت ملی (ان اس ای)، تقریبا کلیه مکالمات تلفنی داخلی (و بین المللی) در دو یا چند کشور هدف را از سال ۲۰۱۳ ضبط و ذخیره می کرده است. واشنگتن پست و اینترسپت (تحت هدایت پی یر امیدیار ایرانی الاصل)، نام یکی از دو کشور را سانسور کرده اند و از آن با عنوان "کشور ایکس" یاد می کنند. هر دو رسانه دلیل این خودسانسوری را درخواست دولت آمریکا عنوان کرده اند. در حالی که این سانسور، یک ملت را از کسب اطلاعاتی که می تواند بر کل آحاد مردم تأثیرگذار باشد محروم می سازد، لذا جنایتی است در حق کشور قربانی و مردمش."

این گوگل دوست داشتنی
در کوتاه زمانی، ویکی لیکس پای شرکت معظم و شناخته شده گوگل را نیز به میان کشید و فاش ساخت که جرد کوهن، یکی از مدیران ارشد گوگل، از طرف دولت آمریکا مأمور شده تا ذخایر داده های مخابراتی و ارتباطات از راه دور افغانستان را به دولت ایالات متحده تحویل دهد. جالب آن که کوهن قبل از پیوستن به شرکت گوگل، مشاور دو وزیر امور خارجه ایالات متحده (کاندولیزا رایس و هیلاری کلینتون) در دو دولت محافظه کار و دموکرات بوده است! چنین فردی که مستقیما در خدمت وزارت امور خارجه آمریکا بوده، در سطحی از مدیریت کلان شرکتی قرار می گیرد که به میلیون ها سند محرمانه اشخاص حقیقی و فایل های متنی و چند رسانه ای اشخاص حقوقی در سراسر دنیا دسترسی دارد و مأموریت می یابد تا این داده ها را به دولت آمریکا تحویل دهد. پیشبینی این که تزریق این حجم از داده ها تا چه حد به تقویت امپراتوری اطلاعاتی ایالات متحده کمک می کند و چگونه توان چانه زنی و موضع آمریکا را در رویارویی های سیاسی، اقتصادی، نظامی و ... ارتقاء می بخشد، چندان دشوار نیست.
لازم به ذکر است که جرد کوهن، تنها مدیر ارشد گوگل با پیشینه خدمت به دولت آمریکا نیست. اگر کوهن پیش از جلوس بر کرسی ارشد مدیریت اطلاعات گوگل، در منصبی دیپلماتیک به وزرای خارجه آمریکا خدمت کرده بود، اشخاص دیگری هم در سایر مناصب مدیریتی گوگل به کار گماشته شده بودند که پیشتر حتی کارمند رسمی سازمان های اطلاعاتی-امنیتی ایالات متحده بوده اند، تا آن حد که جرد کوهن در برابر آنها تنها یک نمونه حداقلی از مدیرانی است که قبل از گوگل، برای دولت آمریکا کار می کرده اند.
برخی از این مدیران گوگل عبارتند از:
-مارتی لو: او نیز همچون جرد کوهن با وجود سوابق خدمت به دولت آمریکا، به عنوان مدیر امنیت و ایمنی در شرکت گوگل مشغول به کار شد.
-راب پینتر: وی که مدیر ارزیابی فناوری شرکت سرمایه گذاری فناوری سازمان اطلاعات مرکزی (این-کیو-تل) بود، در سال ۲۰۰۴ به عنوان مدیر ارشد فدرال گوگل به این شرکت پیوست.
-ریک اشتاینهایزر: او به عنوان رابط شرکت گوگل با سازمان اطلاعات مرکزی (سیا)، در دفتر تحقیقات و توسعه گوگل مشغول به کار شد.

گوگل و اندیشکده جاسوسان
در ۲۷ فوریه ۲۰۱۲ یک گروه هکر با عنوان "هکرهای ناشناس" اعلام کرد که بیش از پنج میلیون ایمیل با حجم ۲۰۰ گیگابایت مربوط به اندیشکده ای به نام استراتفور را طی یک حمله اینترنتی به دست آورده و برای انتشار در اختیار ویکی لیکس قرار داده است.
این خبر از آن جهت حائز اهمیت بود که اندیشکده استراتفور، یک موسسه شناخته شده مطالعاتی در حوزه های سیاسی، اجتماعی و امنیتی با محوریت ترویج دموکراسی در جوامع استبدادزده بود که محصولات پژوهشی خود را در اختیار سفارش دهندگان دولتی و خصوصی قرار می داد.
ویکی لیکس ظرف مدتی کمتر از دو ماه شروع به انتشار ایمیل ها کرد. افشای این اسناد توسط ویکی لیکس، از پشت صحنه روابط میان اندیشکده استراتفور، شرکت گوگل و سازمان های اطلاعاتی و ارتش آمریکا پرده برداشت.
این اسناد آشکار ساختند که اندیشکده استراتفور نه فقط یک موسسه علمی و تحقیقاتی، که در حقیقت یک اتاق فکر و مرکز برنامه ریزی های کلان امنیتی در خدمت نهادهای اطلاعاتی دولت آمریکا است. به این صورت که اندیشکده، داده های خام را به کمک رابطین در پوشش مدیران و کارمندان گوگل دریافت می کند و پس از تجزیه و تحلیل برونده پردازش شده را به آژانس امنیت ملی، سازمان اطلاعات مرکزی و ... تحویل می دهد.

و اما اسنودن

ادوارد اسنودن، پیمانکار و تحلیلگر سابق سازمان های اطلاعاتی آمریکا، زمانی از قطعیت عاقبت خطرناک بازگشت به خاک کشورش آگاه شد که در جنوب شرقی آسیا به سر می برد. اگرچه او پیشتر نیز از پیامد افشاگری هایش در خصوص دسترسی آژانس امنیت ملی آمریکا به اطلاعات میلیون ها کاربر فیس بوک، گوگل، یوتیوب، اسکایپ و یاهو آگاهی داشت، اما در هنگ کنگ بود که از سوی وکیلش از وخامت اوضاع و سنگینی پرونده ای که دولت آمریکا علیه او تنظیم کرده بود اطلاع یافت و چون هنگ کنگ را امن نمی پنداشت، در اواسط ماه ژوئن سال گذشته میلادی با کمک پنهانی چینی ها به روسیه گریخت و در برزخ سالن فرودگاه شرمتیوو اقامت گزید. اما سرانجام درخواست پناهندگی او برای مدت یک سال از اولین روز از ماه اوت ۲۰۱۳ از سوی اداره مهاجرت روسیه پذیرفته شد (که اخیرا به مدت یک سال دیگر – تا ماه اوت ۲۰۱۵- تمدید گردید).
اگرچه روس ها پذیرش درخواست پناهندگی اسنودن را از روی انساندوستی و به خاطر حفظ امنیت این آمریکایی جوان اعلام کردند، اما واقعیت امر، به نتیجه رسیدن مذاکرات و قول و قرارها میان اسنودن و مقامات اطلاعاتی روسیه بود که باعث اقناع روس ها به پناه دادن به اسنودن شد.

معادله دو سویه ی افشاء
اسنودن از بدو افشاگری هایش، اطلاعاتی را که در زمان پیمانکاری از سازمان ها و نهادهای اطلاعاتی-امنیتی استخراج کرده است، به روشی قطره چکانی در اختیار رسانه های افشاگر قرار می دهد. واشنگتن پست، نیویورک تایمز، ویکی لیکس و اینترسپت، از جمله رسانه هایی هستند که اسنودن، بخش اعظم خوراک افشاگری هایشان را تأمین می کند.
از این میان، واشنگتن پست و نیویورک تایمز به واسطه استقرار در خاک ایالات متحده، در محاصره خطوط قرمزی قرار دارند که رسانه های فضای مجازی همچون ویکی لیکس، اجبار و التزامی به رعایت آن حریم ها ندارند.
از این رو کلیات اطلاعاتی که افشای آنها منجر به واکنش تند کاخ سفید یا پنتاگون خواهد شد، ابتدا با چراغ سبز آسانژ در روزنامه هایی چون واشنگتن پست منتشر می شوند، آنگاه ویکی لیکس آسانژ با افشای جزئیات، ضربه نهایی را وارد می سازد. مثلا بردلی منینگ، همان سرباز جوان افشاگر، در ابتدا برای انتشار اطلاعاتش با واشنگتن پست و نیویورک تایمز تماس گرفت. کارمند واشنگتن پست او را جدی نپنداشت و نیویورک تایمز اصلا به درخواست او پاسخی نداد. آن زمان بود که منینگ با راهنمایی یک هکر و به طور مخفیانه با ویکی لیکس تماس گرفت و جولیان آسانژ نیز با آغوش باز و به گرمی از او استقبال کرد.
اما این ماشین افشاگری، در مورد اسنودن کاملا معکوس عمل می کند. برای نمونه، اسنودن مسکونشین در سایه امن کرملین در یک مصاحبه مطبوعاتی یا تلویزیونی شرکت می کند، با خونسردی تمام از جزئیات برنامه "پریسم" (منشور، شبکه عظیم جاسوسی دیجیتال دولت آمریکا) یا شنود مکالمات تلفنی سران کشورها (حتی سران کشورهای دوست و هم پیمان همچون آنگلا مرکل) پرده بر می دارد و فقط با چند جمله دنیایی را بر هم می ریزد، حتی تا آنجا پیش می رود که نطفه گروه تروریستی داعش را محصول آمیزش سازمان های اطلاعاتی از ایالات متحده (CIA)، بریتانیا (MI۶) و اسرائیل (موساد) در طرحی به نام "لانه زنبور" اعلام می کند، پس از آن است که حتی محافظه کارترین روزنامه های آمریکا نیز دیگر دلیلی برای خودسانسوری نمی بینند.
چرا که اسنودن چیزی برای پنهان کردن باقی نگذاشته است.
محمدنادر اخباری-روزنامه نگار و پژوهشگر
ارسالی به خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین